مائدهِ «افرا»: خوشحالم مردم را از دست خودم عصبانی کردم
تاریخ انتشار: ۱۹ مهر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۳۴۹۰۰۷
مهسا بهادری: سارا باقری، تاکنون در سریالهای «هیولا» و «ملکاوان» و فیلمهای سینمایی «سوگند» و «خون بها» ایفای نقش کرده است. ولی این بازیگر جوان، با سریال «افرا»، ساخته بهرنگ توفیقی، بیش از پیش شناخته شد و شخصیتی را در این مجموعه تلویزیونی ایفا کرد که بسیاری از تماشاگران، دلخوشی از او ندارند.
باقری، نقشِ مائده را در سریال «افرا» ایفا میکند؛ شخصیتی جوان و شاد که در میانه سریال و با کشته شدن فردی که دوستش دارد، دچار اختلافاتی با خانواده خود میشود و .
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به بهانه پخش قسمت پایانی سریال «افرا»، به گفتوگو با سارا باقری پرداختیم که در ادامه میخوانید.
مائده سریال«افرا» را یک دختر ساختارشکن میدانید؟
من شخصیت مائده را ساختارشکن نمیدانم. اگر مائده، شخصیت ساختار شکنی داشت، باید قبل از رخ دادن برخی از اتفاقات، سماجت به خرج میداد ولی این کار را انجام نداد. از یک جایی به بعد این شخصیت با یک شکست و اتفاق ناگوار مواجه میشود، مقداری قدرتمندتر میشود اما بازهم زیر پرچم خانواده است. به نظرم شخصیت ساختار شکنِ «افرا»، مهتاب است، نه مائده.
مائده آدمی است که قبل از کشته شدن کسی که او را دوست دارد، حتی جسارت این را ندارد که علاقهاش را به خانوادهاش اعلام کند. ولی بعد از مرگ پیمان، هر زمان هر رفتاری را که مایل است انجام میدهد. این تحول خیلی ناگهانی رخ نمیدهد؟
ما در روند داستان نمیبینیم که چه مدت زمانی از این اتفاق گذشته است. ولی نکته اصلی اینکه رنج، آدمها را بزرگ میکند. مائده تا قسمت دهم سریال، یک دختر ۲۰ ساله شاد و شکننده است که یک زندگی نرمال دارد، ولی از یک جایی به بعد رنجی وارد زندگیاش میشود که فشاری بیشتر از سنش را متحمل میشود. نکته دیگر اینکه مائده شخصیتی نیست که بخواهد بیگدار به آب بزند. این شخصیت هیچگاه به کسی بیاحترامی نمیکند و از نظر من کاملا کار درست را انجام میدهد.
خودتان معتقدید مائده ساختارشکنی نداشته است،ولی بازخورد مخاطبان با نظر شما همسو نیست.
جایی بین قسمت دهم تا بیستم، مردم از دست مائده خیلی عصبانی شدند، دائم هم به من پیام میدادند که برادرت بیگناه است یا چرا اینگونه رفتار میکنی؟ نکته مثبت این بازخوردها در من تاثیرگذار بود، چون نشان میداد مردم آنقدر نقش را باور کردهاند که چنین بازخوردی دارند.
در ابتدا، از بازی کردن مقابل آقای سلطانی میترسیدم، چون بازیگران با تجربهای را دیده بودم که با جوانترها برخورد خوبی نداشتند
این رفتارها از قسمت بیستم و از آنجایی که به مادر پیمان سر زدم و جویای احوال او شدم، دوباره تغییر کرد و از شخصیت مائده استقبال شد و خیلی از افراد، برای من، پیام تشکر فرستادند. این موارد بسیار برای من جذاب بود، چون نشان میداد که کار دیده شده و مخاطب از آن استقبال میکند. در این مدت هم بازخوردی ندیدم که نشان دهد کسی از مائده و عملکردش متنفر است. فکر میکنم همین موضوع را میتوانیم پای ساختار شکن نبودن این شخصیت بگذاریم.
داستان «افرا» بسیار تلخ است، به هیچ عنوان هم ممکن نبود که شیرین روایت شود، اما نمایش این حجم از تلخی ضرورت داشت؟
داستان «افرا» بر اساس واقعیت است و معمولا همه آدمها از واقعیت فرار میکنند. این قصه هم به گونهای نیست که جایی برای فضای شاد داشته باشد. سریال «افرا»، واقعیت جامعه را به نمایش گذاشته است. زمانهایی واقعا تفاوت طبقاتی به جامعه آسیب وارد میکند و «افرا» هم سعی کرده است تا این موضوع را نشان دهد و در تصمیمگیری درباره این موارد تاثیرگذار باشد. آنطور که شنیدهام، دیگر سریالهایی هم که اکنون از تلویزیون پخش میشوند، چندان شیرین نیستند.
بین قسمت دهم تا بیستم سریال، مردم از دست مائده خیلی عصبانی شدند، این من را خوشحال میکرد، چون نشان میداد مخاطبان، آنقدر نقش را باور کردهاند که چنین بازخوردی دارند
موضوعی که درباره «افرا» خیلی به چشم میآید این است که آقای سلطانی همیشه یک جمله بسیار زیبا سر فیلمبرداری میگفتند؛ آن هم این بود که آیا شما الان میتوانید قضاوت کنید که چه کسی حق دارد یا چه کسی حق ندارد؟
نکته فیلمنامه «افرا» همین است که همه، هم حق دارند، هم هیچکس حق ندارد. درست است که دیدن سریالهای لطیف خوب است، اما داستان«افرا» اجازه نمیدهد که قصه شاد باشد.
طبق گفته خودتان در ابتدا از بازی کردن جلوی آقای سلطانی میترسیدید و بعد گاردتان را پایین آوردید. چرا؟
این گارد از جانب من نبود. از سالیان پیش، ارادتی ویژه نسبت به آقای سلطانی داشتم و از نظر من ایشان یکی از قدرتمندترین بازیگران بوده و هستند. ولی موضوعی که وجود دارد، این است که من بازیگرانی را با تجربه آقای سلطانی یا حتی کم تجربهتر هم دیدهام که یک گاردی نسبت به بازیگران جوانتر دارند و فرقی هم ندارد که آن بازیگر کاملا بیتجربه است یا نه. اینکه میگویم میترسیدم و خیلی نگران بودم، بهخاطر همین موضوع بود.
سکانسهای حساسِ بازی من، با آقای سلطانی و خانم متخصص بود و بسیار از این بابت نگران بودم. به محض اینکه این دو عزیز را دیدم، تمام نگرانیهایم برطرف شد و یاد گرفتم که اگر در این حیطه ماندگار شدم، با یک جوان که مقابل من میایستد، چگونه برخورد کنم تا اعتماد به نفسش از بین نرود. به قدری این دو عزیز به من کمک کردند که همیشه مدیونشان هستم.
گفتید اگر در این حیطه ماندگار شوید، مگر قرار نیست این مسیر را ادامه دهید؟
هیچچیزی قابل پیشبینی نیست. جایی خود فرد باید بخواهد، جایی خدا باید برایش بخواهد. من خودم میخواهم و تلاشم را هم کردهام. منظورم این است که اگر خدا خواست و ماندگار شدم.
بسیاری از بازیگران وارد عرصه تلویزیون شدند، به شهرت رسیدند بعد وارد عرصه سینما و شبکه نمایش خانگی شدند و دیگر به تلویزیون بازنگشتند. اگر روزی به شهرت برسید، در کارهای تلویزیونی، همچنان فعالیت میکنید؟
نمیدانم آن دوستان چرا این کار را انجام دادند و احتمالا دلایل شخصی داشتند اما من کارم را از هشت سالگی از شبکه باران آغاز کردم و اگر حتی ده سال آینده هم به من پیشنهاد دهند، حتما در تلویزیون، فعالیت انجام میدهم، مخصوصا اگر در شبکه باران و در کارهای پدرم باشد؛ چون ایشان تهیهکننده و کارگردان صداوسیمای رشت هستند.
من شخصیت مائده را ساختارشکن نمیدانم. اگر ساختارشکنی داشت، باید قبل از رخ دادن برخی از اتفاقات، سماجت به خرج میداد ولی این کار را نکرد
از تلویزیون فاصله نمیگیرم، چون ریشه، اصالت، نقطه عطف و ترقی من، اینجاست. به طور مثال «افرا» برای من نقطه شروع شبکه یک بود و اگر ده سال آینده به پشت سرم نگاه کنم، قطعا این سریال را میبینم.
جا دارد حالا که درباره پدرم صحبت کردم، از مادرم، طاهره اسماعیلی نویسنده و گوینده رادیو هم یاد کنم.
از آنجا که خودتان اهل گیلان هستید، فکر میکنید لهجه و ساختار فرهنگی که در سریال به نمایش گذاشته شده، درست است و هیچ ایرادی ندارد؟ چون ایراداتی به لهجه استفاده شده در سریال وارد شده است.
من اگر درباره کار صحبت کنم، فکر میکنند چون کار خودمان است، آن را تایید میکنم؛ اما من اصالتا اهل گیلان هستم و تا ۱۸ سالگی در لاهیجان زندگی کردم و پیش از این هم در کارهایی بازی کردم که در فضای شمال ساخته شده است، اما در برخی از آن سریالها، پیش خودم گفتم این بازار یا این لهجه برای شمال نیست. اما میتوانم بگویم حتی اگر در «افرا» هم بازی نمیکردم، بازهم میگفتم گه همه چیز درست به تصویر کشیده شده است.
در این سریال، اکثریت بازیگران و برخی عوامل، اهل شمال کشور هستند؛ از بهرنگ توفیقی، کارگردان کار گرفته تا هومان سیدی، پژمان بازغی و نسرین بابایی و دیگر افراد. اگر موضوعی با واقعیت تناقض داشت، اولین نفر خود کارگردان متوجه آن میشد و از آنجایی که بیشتر بازیگران اهل شمال کشور هستند، فکر میکنم خطای خیلی کمی در کار وجود داشت.
در اینباره بیشتر بخوانید: ◾️ نسرین بابایی: «افرا» پیشبینی نشده تمام میشود ◾️ با کشتن شخصیت اصلی سریال «افرا»، ریسک کردیم۲۵۲۴۵
کد خبر 1561882منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: سریال ایرانی تلویزیون مهدی سلطانی سروستانی بازیگران سینما و تلویزیون ایران شبکه یک سیما آقای سلطانی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۳۴۹۰۰۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حال موسیقی ایران خوب است
«بهنظرم وضعیت موسیقی ما در حال بهبود است و البته این گفته من نیست و گفته خیلی از بزرگان حال حاضر موسیقی ایران است. » این بخشی از گفتههای علیرضا طلیسچی، خواننده شناختهشده و پرطرفدار پاپ است که توانسته جایگاهش را با کنسرتهایی که برگزار میکند، تثبیت کند.
به گزارش ایسنا، به نقل از همشهری، تولید و پخش رئالیتیشوها، از «مافیا» گرفته تا «پدرخوانده»، در شبکههای نمایش خانگی داغ است و یکی از این برنامهها که اینروزها طرفداران قابل توجهی پیدا کرده، رئالیتیشو «زودیاک» است که با عنوان «شبهای مافیا» بازی جذابی برای طرفدارانش پخش میکند. در این برنامه یک قاتل سریالی به نام زودیاک شهروندان و مافیای سیسیل را هدف قرار میدهد. در این برنامه محمد بحرانی نقش گرداننده بازی را بر عهده دارد.
سریال «شبهای مافیا: زودیاک» به کارگردانی محمدرضا رضائیان در سال۱۴۰۲ ساخته شده است. در فصل دوم این رئالیتیشو، فرزاد حسنی، دارا حیایی، جواد خواجوی، محیا دهقانی، متین ستوده، مجتبی شفیعی، علیرضا طلیسچی، سعید فتحی روشن، بهار قاسمی، مریم مؤمن، مهدی مهدیپور و امیرحسین هاشمی به هنرمندی پرداختهاند.
علیرضا طلیسچی یکی از خوانندگان شناختهشده و پرطرفدار پاپ است؛ خوانندهای که توانسته جایگاهش را با کنسرتهایی که برگزار میکند تثبیت کند. این خواننده پاپ که متولد۶۴ است، از میانه دهه۸۰ فعالیتش را به شکل رسمی آغاز کرد و تکآهنگهایش طرفداران خاص خودش را دارد. طلیسچی در این گفتوگو از حضورش در برنامه «شبهای مافیا» میگوید و در بخشهای دیگری از این گفتوگو از وضعیت امروز موسیقی صحبت کرده است.
این روزها رئالیتیشوهای متنوعی در شبکه نمایش خانگی پخش میشود. چطور شد که در برنامه «شبهای مافیا: زودیاک» شرکت کردید؟
از طریق تیم تولید به برنامه دعوت شدم و علاقه داشتم که ببینم چطور میتوانم در این سناریو بازی کنم. من قبلا هم در یک شو، مافیا بازی کرده بودم، اما بهنظرم «زودیاک» شیکتر است و پیچیدگیهایش بازی را برای بیننده جذابتر میکند.
خیلیها به برد و باخت در یک مسابقه اهمیت میدهند. برد و باخت برای شما چطور بود؟
شرکت در این برنامه بیشتر برایم جنبه سرگرمی دارد. اینطور نگاه میکنم که با یک گروه خوب دور هم هستیم و هدفمان این است که برای بینندههای برنامه لحظاتی حال خوب ایجاد کنیم که امیدوارم به چنین نتیجهای رسیده باشیم.
اخیرا در نمایش خانگی، محصولاتی در حوزههای مختلف ورزش، موسیقی، مذهبی و... تولید شده است. از نظر شما، تولید برنامههای حوزه موسیقی مثل «صداتو» چه تأثیری بر ارتباط بیشتر مردم با موسیقی دارد؟
ساخت برنامههای خوب در این حوزه به ارتباط بیشتر مردم با موسیقی کمک میکند، اما اینکه این برنامهها بتواند هنرمند بسازد مبحث دیگری است، چون یک خواننده هرقدر هم تخصصی وارد یک حوزه بشود، تا جو کار و فعالیت حرفهای در فضای تولید و صحنه را تجربه نکند، به موفقیت نمیرسد. از نظر من، ورود به عرصه خوانندگی و فضای حرفهای موسیقی کاملا نیازمند تجربه این واقعیت است. تمام این مسابقاتی هم که اخیرا تولید و پخش شده یکیدو چهره را به فضای موسیقی معرفی کرده، اما به لحاظ ایجاد سرگرمی برای مردم کاملا موفق ظاهر شدهاند و اگر از این قبیل برنامهها باز هم تولید شود، به فهم و درک بیشتر مردم از فضای موسیقی کمک قابل توجهی میکند.
پیشنهادی برای حضور در برنامههای موسیقی داشتهاید؟
پیشنهاد داشتهام، اما علاقه نه، چون بهنظرم در جایگاهی نیستم که بخواهم کسی را قضاوت کنم و اصولا هم موسیقی تا یک جایی بهصورت علمی و پایه آموختنی است و از آن به بعدش دیگر سلیقهای میشود. پس قضاوت کردن راجع به صداها را باید به مردم بسپاریم.
این روزها بازار کنسرتهای پاپ داغ است. درست است که موسیقی کشور افت و خیزهای زیادی دارد و با مشکلات خاص خودش دست و پنجه نرم میکند، با این حال اوضاع این روزهای موسیقی کشور چطور است؟
بهنظرم وضعیت موسیقی ما در حال بهبود است و البته این گفته من نیست و گفته خیلی از بزرگان حال حاضر موسیقی ایران است. موسیقی ما در سالهای اخیر دچار تحولات عجیب و غریبی شد که بخشی از این تحولات مثبت بود و بخشی هم منفی. خوشحالم که با ورود هنرمندان حرفهایتر و صداهای قشنگتر و احساس بیشتری که در کارها وجود دارد موسیقی دارد از آن حالت قبلی بیرون میآید و خودش را ترمیم میکند.
برویم سراغ مسئله ترند شدن برخی از قطعههای موسیقی مثل قطعه «پاقدم» که اخیرا بسیار شنیده و معروف شد. چه میشود که یک کار اینطور دیده و شنیده و پرطرفدار میشود؟
بخش زیادی از این اتفاق مربوط به تجربه است و بخشی هم سلیقه و هوش بازار. ولی در نهایت کارها را مردم برجسته میکنند، یعنی اگر مردم کاری را دوست داشته باشند، آن کار به موفقیت بزرگی میرسد. «پاقدم» یک قطعه موسیقی دهه شصتی است که در آن استانداردهای ضبط موسیقی آن دوران کاملا رعایت شده و فکر میکنم جدا از تنظیم و میکس و مستر خوب امیربهادر دهقان، شعر و ترانه و ملودی هم خیلی به کارهای آن دهه نزدیک است.
شما در قطعههای معروفتان هم سبک شاد دارید و هم قطعههای احساسی و غمگین. تمایل مردم بیشتر به شنیدن کدام یک است؟
اگر به تاریخمان رجوع کنید، میبینید که مردم ما پر از غم و غصه بودهاند و طبیعتا تمایلشان به آهنگهای شاد بیشتر است. در کنسرتها هم همینطور است. وقتی یک پدر بودجه مشخصی برای خانوادهاش کنار میگذارد تا در کنسرت شرکت کنند، دلش نمیخواهد که مجددا در فضای غمگین قرار بگیرند. بنابراین تمایلشان به شنیدن و همراهی در خواندن آهنگهای شاد بیشتر است. البته از قدیم موسیقی شاد نسبت به موسیقی غمگین بیشتر شنونده و طرفدار داشته است.
این روزها مدام نام خوانندههای جدیدی را میشنویم که در فضای مجازی معرفی میشوند. یا گاهی روی بیلبوردها تبلیغ کنسرت خوانندههایی را میبینیم که خیلیها نمیشناسندشان. این افزایش ورود به عرصه خوانندگی اتفاق مثبتی است یا منفی؟
ما خوانندگانی داشتهایم که با یک قطعه روی صحنه آمدهاند و بقیه قطعههایشان حالت مکمل همان یک قطعه را داشته. از آن طرف هم هنرمندی داشتهایم که با هر قطعه جدید مخاطبان بیشتری را جذب کرده و بهتدریج معروف شدهاست. در هر صورت، دیده شدن یک اثر هنری و محبوب شدن هنرمند به مردم بستگی دارد.
به تجربه حوزههای هنری دیگر مثل بازیگری هم فکر میکنید یا پیشنهادی داشتهاید؟
من یکبار این را تجربه کردم و متأسفانه بازخورد خوبی از این کار نداشتم، به خاطر اینکه تیم تولید آن کار تیمی که فکر میکردم نبود. البته بازیگران و بقیه عوامل همه خوب بودند، اما تجربه خوبی برای من نبود و ترجیح میدهم که فعلا دوباره آن فضا را تجربه نکنم و در کار خودم پیش بروم، هرچند از آینده و تصمیمات بعدیام خبر ندارم.
رئالیتیشوها توانستهاند تا اندازه ای شبکه نمایش خانگی را متحول کنند
در چند سال اخیر پلتفرمها به کاربران امکان میدهند فیلمها و سریالها را بهصورت آنلاین تماشا کنند و بهسرعت به رقیبی برای تلویزیون تبدیل شدهاند.
یک مقایسه ساده در تولیدات و سریالهای پخششده در ابتدای سال۱۴۰۳ تا امروز میان پلتفرمهای نمایش خانگی و تلویزیون نشان میدهد تلویزیون با وجود آنکه نسبت به سال گذشته با کمکردن حساسیتهایی سعی در جذب هنرمندان و چهرههای مطرح کرده اما باز هم بازی را در زمین رقابت با پلتفرمهای پخش نمایش خانگی واگذار کرده است.
این روزها تولید رئالیتیشوها و برنامههای مسابقه که در شبکه نمایش خانگی تولیدشده، توانسته جذابیت زیادی برای مخاطب امروز بهوجود بیاورد، مخاطبی که تنها با تماشای سریال و فیلم نمیتواند اوقات فراغت خود را پر کند. بنابراین از یکسو پلتفرمهای گوناگون در شبکه نمایش خانگی در بیشتر سریالهای خود توانستهاند با تمرکز بر جذابیتهای داستانی و استفاده درست از ستارگان سینما و تئاتر تولیدات جذابی را پیش روی مخاطب بگذارند و از سوی دیگر با تولید و پخش برنامههای مختلف نشان دادهاند توجه به ذائقه مخاطب برایشان مهم است و در بخشهایی موفق شدهاند.
البته دامنه صنعت سرگرمی آنقدرگسترده است که ما در تلویزیون یا حتی شبکه نمایش خانگی هنوز نتوانستهایم رقابتی با برنامههای خارجی داشته باشیم. با این حال، برخی از این برنامهها توانستهاند آنقدر جذاب باشند که تماشاگران فصلهای آن را دنبال میکنند.
VODها طیف گستردهای از فیلمها و سریالها را از سراسر جهان به کاربران ارائه میدهند. این امر بهمعنای انتخاب بیشتر برای بینندگان و رهایی از محدودیتهای برنامههای روتین است.
نمیتوان منکر این موضوع شد که پلتفرمهای نمایش خانگی با ارائه فرصتی جدید برای پخش فیلمها و سریالهای ایرانی، به افزایش تولید محتوای داخلی در این کشور کمک کردهاند. این امر منجر به ایجاد شغلهای جدید و رونق صنعت سرگرمی ایران شده است.
VODها در حال حاضر نقش مهمی در صنعت سرگرمی ایران ایفا میکنند و ظرفیت این را دارند که در آینده نقش مهمتری ایفا کنند. با رفع چالشهای موجود، VODها میتوانند به گزینهای محبوبتر برای سرگرمی در ایران تبدیل شوند و بهطور قابلتوجهی بر نحوه تماشای فیلم و سریال توسط مردم ایران تأثیر بگذارند.
انتهای پیام